ولی جای تعجب است که اتفاقاً برخلاف تصوری که از کالاهای چینی در بازار ایران وجود دارد، اهالی سرزمین چشمبادامیها در تولید این کالای فرهنگی بسیار موفق و ممتازند و میتوان چشمبسته به ادبیات داستانی آنها اعتماد کرد. البته تا کنون آثار زیادی از ادبیات چین در بازار کتاب ایران ترجمه و توزیع نشده و طبیعی است که بسیاری از نویسندگان نامدار و حرفهای این کشور تا امروز گمنام و ناشناخته مانده باشند. پیش از این خانوم مژده دقیقی در مجموعهداستان «اینجا همهی آدمها اینجوریاند» با چاپ داستان «هلیمِ جانسخت»، یکی از برترین نویسندگان چینی را با نام «وانگ مِنگ» معرفی کرده بود و حالا خانوم زیبا گنجی با ترجمه بسیار خواندنی، روان و بینقص خود، یکی از درخشانترین آثار نویسنده مشهور چین «یو هوآ» را روانه بازار کتاب کرده است.«خونفروش» یک طنز سیاه اما به قدری تاثیرگذار و دردناک است که هر کتابخوانی با شروع آن بیوقفه تا پایان رمان پیش خواهد رفت. ماجرای رمان «خونفروش» درباره مردی به نام «شو سِنگوان» است که به عنوان گاریچی در کارخانهی ابریشم کار میکند و حقوق ناچیزش کفاف زندگیاش را نمیدهد. بنابراین با سرزدنهای پیاپی به رییس بخش اهدای خون بیمارستان، از پسِ مخارج زندگیاش برمیآید. این رمان میتواند نظر مثبت مخاطب عام و خاص را جلب بکند، چنانکه پس از خوانش آن، به یکی از بهترین کتابهایی که در سراسر عمرشان خواندهاید، تبدیل خواهد شد، ولی بهتر است دربارهی خالق «خونفروش» و کیفیت رمان بینظیر او بیشتر بدانید.
«یو هوآ» سال ۱۹۶۰ در شهر ژجیانگ از استانهای شرقی چین به دنیا آمد و پیش از اینکه سال ۱۹۸۳ نوشتن را شروع بکند، پنج سال به عنوان دندانپزشک فعالیت داشت! با این وجود او امروز چهار رمان، شش مجموعهداستان و سه مجموعهمقاله در کارنامهی فرهنگی خود ثبت کرده و اغلب نوشتههایش به رایجترین زبانهای دنیا از جمله انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، هلندی، ژاپنی، آلمانی و پارسی برگردانده شدهاند. یو هوآ نخستین نویسنده چینی است که جایزهی جیمز جویس را در سال۲۰۰۳ و چند جایزهی معتبر ادبی جهان دریافت کرده است. از این نویسنده تا کنون رمانهای «زندگانی»،«چین در ده کلمه» و «خونفروش» به پارسی ترجمه شدهاند. ضمنِ اینکه توصیه بسیار داریم کتابِ حاضر را مطالعه بکنید، دعوت میکنیم نظر برخی نویسندگان مشهور دنیا را در مورد «خونفروش» بخوانید و بخشِ کوتاهی از کتاب را با ترجمه حرفهای و ستایشبرانگیز زیبا گنجی مهمانِ ما باشید.
نویسندگان دیگر دربارهی «خونفروش» چه میگویند؟
دای سیجی: خونفروشِ یو هوآ داستانی غمانگیز است با طنزی سیاه و تلخ. پس از آنکه کتاب را بستم، شخصیت «شو سنگوان» به شدت مرا تحت تاثیر قرار داد و تا مدتها رهایم نکرد.
ترنس چنگ: اثری مسحورکننده که هرج و مرج و بیثباتی زندگی را در پُرآشوبترین سالهای چین مدرن به تصویر میکشد. شخصیتهای یو هوآ، به تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم و خرافات در قالب داستانی خوشپِیرنگ، اندوهبار و شگرف جانی تازه میبخشند. این آزمونِ قدرتِ اراده یک خانوادهی چینی، محض حفظ بقا برای خوانندگان منبعی الهامبخش است.
ونگ پینگ: خونفروش ما را یکراست به قلب کشور چین، به شهرها، خیابانها، حیاطها، آشپزخانهها و اتاقها و جاهایی میبرد که مردم عادی در آن زندگی میکنند. آنها شاید جنگجویانی سلحشور یا سیاستمدارانی بزرگ نباشند اما تلاشهایشان برای گذران یک زندگی شرافتمندانه و امیدوار، از آنها قهرمانانی واقعی ساخته است.
گزیدهی کوتاهی از رمان:
شو یولِن با اسکناسهایی که از لای انگشتهای بازِ شو سِنگوان قاپیده بود، لباسهای نو دوخت. برای خودش یک شلوارِ نخی خاکستریرنگ با یک پالتوِ آبی روشن که رویش گلدوزی سورمهیی داشت، دوخت. ییله، اِرله و سِنله نیز هر کدام با یک پالتو نونوار شدند. شو سنگوان تنها فرد خانواده بود که از لباس نو بینصیب ماند، چون هر وقت شو یولن به اتفاقی که بین او و لین فنفانگ افتاده بود فکر میکرد،کفرش درمیآمد. به تازگی زمستان فرا رسیده بود. وقتی شو سنگوان دید که شو یولن، ییله، اِرله و سنله همهشان پالتوهای نو دارند، به شو یولن گفت:«اگر از پولِ خونم برای خودت یا ارله و سنله خرج کنی، از نظر من هیچ اشکالی ندارد، ولی اگر برای ییله خرج کنی، اصلاً تو کَتم نمیرود».
ـ اگر خرج لین فنفانگِ خیکی کنم، دلت خنک میشود؟
شو سنگوان از این جوابِ دندانشکن دلش به درد آمد، سرش را پایین انداخت و آهسته گفت:«ییله که پسر من نیست. نُه سال جورش را کشیدهام. از قرار معلوم چند سال دیگر هم باید بکشم. این را خودم قبلاً قبول کردهام. در ضمن بیشتر مایلم از پول عرق جبینم که توی کارخانه به دست میآورم، خرج او بکنم، ولی اصلاً دلم نمیآید از پولِ خونم خرجش کنم».
شو یولن با یوانهای باقیمانده و دو یوانی که خودش ذخیره کرده بود، برای شو سنگوان یک کتِ مائویی به رنگ آبی سیر دوخت. به شو سنگوان گفت:«این کت را با تَتَمهی پول خونِت تهیه کردم. تازه دو یوان هم از خودم رویش گذاشتم. راضی شدی؟» (فصل هفدهم/ صص ۱۲۱ و ۱۲۲).
***
رمان خونفروش نوشتهی یو هوآ با ترجمهی زیبا گنجی توسط نشر مروارید، در ۲۸۰ صفحه و تیراژ ۵۵۰ نسخه به چاپ رسیده است. این رمان را میتوانید از کتابفروشیهای معتبر تهیه و مطالعه بکنید.